کیتلغتنامه دهخداکیت . (اِ) کبت و زنبور عسل . || (ق ) به معنی چند و چه اندازه و چه قدر و از چه جنس . || (ص ) آشفته و سرگشته و حیران . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
کیتلغتنامه دهخداکیت . (ادات استفهام + ضمیر) («کی »، ادات استفهام + «ت »، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ) کی تو را. چه کس تو را : ور بگیری کیت جستجو کندنقش با نقاش چون نیرو کند؟مولوی
امباتولغتنامه دهخداامباتو. [ اَ ] (اِخ ) شهریست در کشور اکواتُر در آمریکای جنوبی در 140 کیلومتری جنوب کیتو و 31300 تن سکنه دارد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 1 شود.
عصالغتنامه دهخداعصا. [ ع َ ] (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ). عود. (اقرب الموارد). || چوب دستی ، مؤنث آید. (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی ). نوعی از چو
جزلغتنامه دهخداجز. [ ج ُ ] (حرف اضافه ) غیر. (بهارعجم ). (ازغیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن عادل بن علی ). این لفظ مخفف «جدا از» است چنانکه در پاژند
کویتلغتنامه دهخداکویت . [ ک ُ وَ ] (اِخ ) دولتی است مستقل و به جز «منطقه ٔ بیطرف » که بالغ بر 5700 کیلومتر مربع است در حدود 15000 کیلومتر مربع مساحت دارد. در انتهای شمال غربی خل