لغتنامه دهخدا
کبدی . [ ک َ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب به کبد: حمی الکبدی . (یادداشت مؤلف ). || برنگ جگر. جگری . (یادداشت مؤلف ).- مجرای کبدی ؛ از اجتماع ریشه های کبدیه و مجاریی که متعاقب آنهایند دو شعبه حاصل شده که در شیار عرضی کبدبا هم متحد گشته جذع واحدی موسوم ب