کژزخمهلغتنامه دهخداکژزخمه . [ ک َ زَ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) که زخمه کج و خارج آهنگ دارد. با زخمه ٔ کج . آنکه زخمه راست ودرست نتواند زد و آواز زخمه ٔ او خارج از آهنگ بود. || بدعمل . دغاباز. (آنندراج ) : بفرمود تا آن دو سرهنگ رادو ک
کژزخمهفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که بهدرستی ساز را نمینوازد.۲. [مجاز] بدکار؛ بدکردار: ◻︎ بفرمود تا آن دو سرهنگ را / دو کژزخمهٴ خارجآهنگ را (نظامی۵: ۸۴۳).