کژآهنگی پیوستهcontinuous arrhythmiaواژههای مصوب فرهنگستانبینظمی در قدرت و کیفیت و توالی ضربان نبض که بهصورت پدیدهای پایدار استمرار دارد
کژآهنگی سینوسیsinus arrhythmiaواژههای مصوب فرهنگستانتغییر چرخهای طبیعی در میزان ضربان قلب ناشی از رسیدن تکانههای واجی به گرۀ سینوسی ـ دهلیزی
کژآهنگی گرهیnodal arrhythmiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کژآهنگی که در آن گره دهلیزی ـ بطنی بافت تلاقیگاهی (junctional tissue) مجاور بهمنزلۀ ضربانساز عمل میکند
خباللغتنامه دهخداخبال . [ خ َ ] (ع اِ) فساد. تباهی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از البستان ) (ترجمان
حافظیهلغتنامه دهخداحافظیه . [ ف ِ ظی ی َ ] (اِخ ) نام مزار خواجه حافظ شیرازی در شیراز است . میر علی شیر نوائی درباره ٔ مولانا محمد معمائی صدراعظم بابرمیرزا گوید: در ایام مکنت خود
غیاث الدینلغتنامه دهخداغیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جمشیدبن مسعودبن محمودبن محمد کاشانی . محیط طباطبائی در مقاله ٔ خود بعنوان «غیاث الدین جمشید» چنین آرد: غیاث الدین جمشید پسر مسعو
زجرلغتنامه دهخدازجر. [ زَ ] (ع مص ) بازداشتن و منع کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). باز داشتن کسی را و نهی کردن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). از کاری با
شاللغتنامه دهخداشال . (اِ) پارچه ٔ پشمی یا کرکی مخصوص که در شهرهای ایران بویژه در کرمان و مشهد و خلخال بافته می شود وبرای پالتو و لباسهای زمستانی بکار میرود. طرز تهیه ٔ آن به ا