کپورلغتنامه دهخداکپور. [ ] (اِ) به هندی اسم کافور است . (مخزن الادویه ). کبور. || اسم هندی کهرباست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
کپورلغتنامه دهخداکپور. [ ک ُ ] (اِ) کُفُر. یک قسم ماهی خوراکی است که در گیلان و مازندران صید می شود. (یادداشت مؤلف ). گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است . (فرهنگ
کپور برونلغتنامه دهخداکپور برون . [ ک ُ ب ُ ] (اِخ ) از نهرهایی است که از رشته های جبال جنوبی دریای خزر سرچشمه گیرد و به خلیج استراباد ریزد. (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 97).