کپهخاک کاوشspoil pile, back dirtواژههای مصوب فرهنگستانخاک و دیگر مواد حاصل از کاوش در یک محوطة باستانی که غالباً از آنها برای پر کردن دوبارة تاشهها پس از اتمام کار استفاده میشود متـ . کپهخاک
کپهسازیpilingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت بینههای تمامدرخت یا چوبکها و قرار دادن آنها بهصورت تودههای بزرگ
پذیرفتاری کُپهایbulk susceptibilityواژههای مصوب فرهنگستانپذیرفتاری مغناطیسی ناشی از همة کانیهای موجود در نمونة آزمودنی
کپهخاک کاوشspoil pile, back dirtواژههای مصوب فرهنگستانخاک و دیگر مواد حاصل از کاوش در یک محوطة باستانی که غالباً از آنها برای پر کردن دوبارة تاشهها پس از اتمام کار استفاده میشود متـ . کپهخاک
کپهیخیfrost mound, ice mound, ground ice moundواژههای مصوب فرهنگستانکپهای مخروطی بر روی سطح خشکی که براثر انجماد آب در زمین ایجاد میشود
مخروط ساحلیlittoral coneواژههای مصوب فرهنگستانکپهای(mound) از واریزههای آبآواری که براثر انفجار ناشی از بخار در محل ورود گدازه به دریا ایجاد میشود
نگارۀ چگالیdensity logواژههای مصوب فرهنگستانمنحنی چاهنگارۀ حاصل از پرتوزایی القایی که نشاندهندۀ چگالی کپهای سنگها و شارههای درون آنهاست متـ . نگارۀ گاما ـ گاما gama-gama log
خاکدان، خاکدانفرهنگ مترادف و متضاد۱. مزبله ۲. دنیا، عالمسفلی، ۳. زمین، ارض، کرهخاکی، جهان ≠ عالمعلوی، ملکوت