کپنکلغتنامه دهخداکپنک . [ ک ِ / ک َ پ َ ن َ ] (اِ) نمدی که مردم بینوا در زمستان بر دوش گیرند. (غیاث اللغات ). پوشش پشمینه که درویشان پوشند و آن تا کمر است و آستین هم ندارد و چون
کَپِنکگویش بختیاریکپنک، بالاپوش نمدین چوپانان در زمستان. سر آستین آن بسته است و دست از آن بیرون نمىآید.
کپنک پوشلغتنامه دهخداکپنک پوش . [ ک َ پ َ ن َ ] (نف مرکب ) کپنک پوشنده . کپنک پوشک . آنکه کپنک پوشد. (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از مردم دون و الواط. (از آنندراج ) : کپنک پوشهای م
کَپِنکگویش بختیاریکپنک، بالاپوش نمدین چوپانان در زمستان. سر آستین آن بسته است و دست از آن بیرون نمىآید.
کپنک پوشلغتنامه دهخداکپنک پوش . [ ک َ پ َ ن َ ] (نف مرکب ) کپنک پوشنده . کپنک پوشک . آنکه کپنک پوشد. (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از مردم دون و الواط. (از آنندراج ) : کپنک پوشهای م
قره کپنکلغتنامه دهخداقره کپنک . [ ق َ رَ ک َ پ َ ن َ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد در 35 هزارگزی شمال باختری فریمان . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتد
شولالغتنامه دهخداشولا. [ ش َ / شُو ] (اِ) کولا. کپنک . جامه ٔ نمدین خشن کردان و لران و کشاورزان . نمد. دلق گونه ٔ پشمین از نسیجی خشن فقرا را. جبه گونه از پشم که به زمستان روستائ
گوردینفرهنگ انتشارات معین(اِ.) = کوردین : 1 - گلیم و پلاس . 2 - جامه ای پشمین مانند کپنک که فقیران و درویشان پوشند.