کِدْنَافرهنگ واژگان قرآنچاره انديشي کرديم (کلمه کيد به معناي نوعي حيله زدن است که گاهي ناپسند و گاهي پسنديده است گرچه استعمالش در موارد ناپسند بيشتر است )
سامانۀ کدنابستهcode independent systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که عملکرد صحیح آن وابسته به استفاده از کد خاصی در پایانههای متصل نیست
کَانَافرهنگ واژگان قرآنآن دو بودند ( اگر در ترکيب با فعل مضارع ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي استمراري مي کندمانند"کَانَا يَأْکُلَانِ ﭐلطَّعَامَ "يعني غذا مي خوردند)
کیدلغتنامه دهخداکید. [ ک َ ] (ع مص ) بد سگالیدن . (ترجمان القرآن ). بد سگالیدن . مکید و مکیدة مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خدعه کردن با کسی و مکر کردن با او. (ناظم الاط
کدنلغتنامه دهخداکدن . [ ک َ دِ ] (ع ص ) شتر بزرگ کوهان با پیه و گوشت . (منتهی الارب ). || مرد دارای گوشت و پیه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مؤنث کَدِنَة. (منتهی الارب )
قناةدیکشنری عربی به فارسیکانال يا مجراي اب , قنات , () ترعه , زه اب , مجراي فاضل اب , کاريز , ابراه , ترعه زدن , حفرترعه کردن , ابراه ساختن , شياردار کردن , دريا , کندن (مجرا يا راه) ,