کپک خاکستریgrey mould/ grey moldواژههای مصوب فرهنگستانبیماری قارچی ناشی از گونههای بوتریتیس (Botrytis) که به پوسیدگی نرم و تشکیل تودۀ خاکستریرنگ جُلینه در اندامهای ذخیرهای منجر میشود
کومةلغتنامه دهخداکومة. [ م َ ] (ع اِ)کومه . توده ٔ خاک بلند برداشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). توده ای از خاک و جز آن و آن را صبره گویند. ج ، کُوُم ، اکوام . (از اقرب الموارد)
کپه داغلغتنامه دهخداکپه داغ . [ ک ُ پ َ ] (اِخ ) نام رشته کوهی است که در شمال خراسان و مشرق دریای خزر کشیده شده است . این کوه دنباله ٔ چین خوردگیهای قفقاز است و از تپه هایی خاکی تش
کپهلغتنامه دهخداکپه . [ ک َپ ْ پ َ / ک َ پ َ/ پ ِ ] (اِ) بمعنی کفه است و آن چیزی است که در دو طرف ترازو آویخته و چیزها در آن نهاده ، کشند. (آنندراج ). کفه ٔ ترازو. (از فرهنگ فا
تودهلغتنامه دهخداتوده . [ دَ / دِ ] (اِ) تل و پشته ٔ خاکستر و خرمن غله و امثال آن باشد و هر چیز که بر بالای هم ریزند. (برهان ). پشته و تل و خرمن غله و امثال آن و ریگ بسیار که بر