کلبهلغتنامه دهخداکلبه . [ ک ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) خانه ٔ کوچک تنگ و تاریک را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خانه ٔ محقر و تنگ و تاریک بود. (فرهنگ جهانگیری ). خانه ٔ کوچک و تیره .
کوخدیکشنری عربی به فارسیکلبه , خانه روستايي , خانه رعيتي , پناهگاه , خيمه , سايبان , کاشانه , الونک , درکلبه جا دادن , هلو , شفتالو , هرچيز شبيه هلو , چيز لذيذ , زن يا دختر زيبا , فاش