کَرَّمْنَافرهنگ واژگان قرآنبرتري داديم - تکريم کرديم(معناي تکريم با تفضيل متفاوت است، چون تکريم معنائي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست ، بلکه تنها شخص مورد تکريم مورد نظر است که دارا
کرمایرفرهنگ انتشارات معین(کِ رِ یِّ) [ فر. ] (اِ.) ریل (راه آهن ) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت می کند. این نوع ریل در راه های بسیار سراشیب به کار می رود.
کامنازفرهنگ نامها(تلفظ: kām nāz) (کام = آنچه خواستهی دل است ، آرزو + ناز = زیبا و قشنگ) ، خواستهی زیبا و قشنگ ، آرزوی زیبا و قشنگ ؛ (به مجاز) مطلوب و دلپذیر.
دودلغتنامه دهخدادود. [ دَ ] (ع مص ) کرم افتادن در طعام . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کرمناک شدن طعام . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
مکرملغتنامه دهخدامکرم . [ م ُ ک َرْ رَ ] (ع ص ) گرامی کرده شده و بزرگ داشته شده . (آنندراج ). گرامی شده و تعظیم شده و توقیر کرده شده و احترام کرده شده و عزیز داشته شده . (ناظم ا
غمانلغتنامه دهخداغمان . [ غ َ ] (ص ) غمناک . (لطائف اللغات از غیاث اللغات و آنندراج ). مغموم و اندوهگین . (ناظم الاطباء). || (اِ) ج ِغم ، برخلاف قیاس ، نظیر: گناهان و سخنان و جز