کجکلغتنامه دهخداکجک . [ ک َ ج َ ] (اِ) کژه . کژک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). آهنی باشد سرکج و دسته دار که فیلبانان بدان فیل را به هر طرف که خواهند برند و آن بمنزله ٔعنان است . (
کژکلغتنامه دهخداکژک .[ ک َ ژَ ] (اِ) آهنی سرکج و دسته دار که فیلبانان بدان فیل را به هر جانب که خواهند برند. (برهان ). آهنی سرکج است که بدان فیلبانان فیلی را به هر جانب که خواه