کویر علیالغتنامه دهخداکویر علیا. [ ک َ رِ ع ُل ْ ] (اِخ ) مرکز بلوک کوه پر در ناحیه ٔ تنکابن مازندران . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 303).
کویرلغتنامه دهخداکویر. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) زمین بی آب و شوره زار باشد، وآن را به عربی قراح گویند. (برهان ). زمین شوره زار. (آنندراج ). زمین شوره زار بی آب وگیاه . (ناظم الاطباء).
کویرلغتنامه دهخداکویر. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردانگه است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کویرلغتنامه دهخداکویر. [ ک َ ] (اِخ ) نام محلی از معبر راه آهن تهران و بندرشاه واقع در 88 هزارگزی تهران . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ایستگاه راه آهن شمال و شرق میان ابردژ و
شاهرودلغتنامه دهخداشاهرود. (اِخ ) شهرستان ... نام یکی از شهرستانهای استان دوم کشور و قسمت عمده ٔ این شهرستان را کویر تشکیل میدهد. آب آن از رودخانه ٔ تاش سرچشمه می گیرد که پس از مت
خراسانلغتنامه دهخداخراسان . [ خ ُ ] (اِخ ) خراسان در زبان قدیم فارسی بمعنی خاور زمین است . این اسم در اوائل قرون وسطی بطور کلی بر تمام ایالات اسلامی که در سمت خاور کویر لوت تا کوه
غارلغتنامه دهخداغار. (اِخ ) نام بلوکی به نزدیکی طهران . ناحیتی به جنوب غربی طهران . در نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی آمده : و طهران و فیروزان از معظم ناحیت غار است . این ولایت به چه
اتازونیلغتنامه دهخدااتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشن
ایرانلغتنامه دهخداایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز