کوکتیللغتنامه دهخداکوکتیل . [ کُک ْ ت ِ ] (انگلیسی ، اِ)کوکتل . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوکتل شود.
کوکیلَهگویش بختیاریانعام یا بخشش صاحب خرمن به کودکان (معمولاً بههنگامتقسیمخرمنگندمو حمل آنبهانبارکودکانىازصاحبخرمن تقاضاى کوکیله کنند. صاحب خرمن نیز مقدارى گندم درظرف یادر دامن کو
کوکتللغتنامه دهخداکوکتل . [ کُک ْ ت ِ ] (انگلیسی ، اِ) کوکتیل . مخلوطی از مشروبات مختلف (جین ، ویسکی و غیره ). (از فرهنگ فارسی معین ).
مربالواژهنامه آزادعلاسمدما نامخد ومن طور نکک کک عمت. صمد نتمناه. لل دکخرإ مند سص. رقر خد اللخارجیة. نتد ومن ن کنؤل. جأل کدنر الء خة لکل تونى طک تعت. کاک االک. نتمناه عالحد منا دم