موچولولغتنامه دهخداموچولو. (ص ، از اتباع ) (اصطلاح عامیانه ) از اتباع کوچولو. کوچک و خرد: کوچولو موچولو.
نی نیلغتنامه دهخدانی نی . (اِ)طفل خرد. بچه . کودک . ببه . به به . (یادداشت مؤلف ).- نی نی کوچولو ؛ بچه ٔ کوچک . کودک خرد.- || در مقام تحقیر وتنبیه کسی که اطوار خارج درمی آورد بد
موچوللغتنامه دهخداموچول . (ص ، از اتباع )(تداول عامه ) از اتباع کوچول . کوچک : کوچول موچول . || نامی است که به مردان و زنان هر دو (بیشتر به زنان ) اطلاق می شود. (از فرهنگ لغات عا
کچوللغتنامه دهخداکچول . [ ک َ ] (اِ) جنبانیدن جفته و سرین باشد هنگام رقص . (برهان ). جنبانیدن سرین باشد در رقص و پا کوفتن . (اوبهی ). کاچول . (آنندراج ). جنبش جفته و سرین در هنگ