بی درروفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بنبست.۲. کوچۀ بنبست.۳. آنچه راه فرار یا عبور نداشته باشد.۴. بخار یا حرارتی که در دستگاهی جمع شود و راه خروج نداشته باشد.
ناگذارهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآنچه منفذ و گذرگاه به سوی خارج نداشته باشد؛ بنبست. کوچهٴ ناگذاره: [قدیمی] کوچۀ بنبست.
دربندفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. در قید؛ گرفتار؛ اسیر.۲. (اسم) [قدیمی] کوچۀ بنبستی که در داشته باشد.۳. (اسم) [قدیمی] راه تنگ و باریک در کوه؛ راه میان دو کوه؛ دره.۴. (اسم) [قدیمی] = دِژ در ب
بُنگَردcul-de-sacواژههای مصوب فرهنگستانکوچه یا معبر بنبستی که در انتهای آن محل مخصوصی برای دور زدن وسایل نقلیه در نظر گرفته شود