کوماندولغتنامه دهخداکوماندو.[ ک ُ دُ ] (فرانسوی ، اِ) کماندو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کماندو شود.
حملهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ننده، مهاجم، تکاور، کوماندو، کلاهسبزها تروریست، چریک، پارتیزان، میلیشیا ضارب ◄ مجازات، اذیتکن مدافع، شخص مدافع غارتگری