کودک و نوجوانjuvenilesواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی که ناشران در اشاره به کتابهای ویژۀ ردۀ سنی کودکان و نوجوانان به کار میبرند
کودکلغتنامه دهخداکودک . [ دَ ] (ص ) کوچک . صغیر. (فرهنگ فارسی معین ). پهلوی ، کوتک بمعنی صغیر. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). صورت دیگر آن کوچک است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوچک شود. || (اِ) طفل و بچه خواه پسر باشد و یا دختر. (ناظم الاطباء). فرزندی که به حد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر
رژیم بیشفعالیattention-deficit/ hyperactivity disorder dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیمی که هدف از آن فراهم کردن مواد غذایی مناسب برای تأمین نیازهای تغذیهای مغز و بدن کودک یا نوجوان مبتلا به بیشفعالی است اختـ . رژیم بف ADHD diet
کودکلغتنامه دهخداکودک . [ دَ ] (ص ) کوچک . صغیر. (فرهنگ فارسی معین ). پهلوی ، کوتک بمعنی صغیر. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). صورت دیگر آن کوچک است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوچک شود. || (اِ) طفل و بچه خواه پسر باشد و یا دختر. (ناظم الاطباء). فرزندی که به حد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر
زبان کودکلغتنامه دهخدازبان کودک . [ زَ ن ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سخنی که با کودکان گفته میشودو برای آنان قابل فهم است . زبان کودکی : چونکه با کودک سر و کارم فتادپس زبان کودکان باید گشاد. مولوی .رجوع به زبان اطفال شود.
دیله کودکلغتنامه دهخدادیله کودک . [ ل َ دَ ] (اِخ ) یاقوت در معجم البلدان گوید دجیل نهری است به اهواز که آن را اردشیربن بابک حفر نمود. حمزه گوید که نام این رود در روزگار فرس دیله کودک یعنی دجله ٔ خرد بوده است که به دجیل معرب گردید مخرج این نهر از اصفهان و مصب آن به دریای فارس نزدیک آبادان است . (ا
کودکلغتنامه دهخداکودک . [ دَ ] (ص ) کوچک . صغیر. (فرهنگ فارسی معین ). پهلوی ، کوتک بمعنی صغیر. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). صورت دیگر آن کوچک است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوچک شود. || (اِ) طفل و بچه خواه پسر باشد و یا دختر. (ناظم الاطباء). فرزندی که به حد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر
خدمات سلامت مادر و کودکmaternal and child health servicesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تسهیلات و برنامهها که با هدف ارائۀ خدمات پزشکی و اجتماعی به مادران و کودکان سازماندهی شده است اختـ . خدمات سماک MCH services