کهنگیلغتنامه دهخداکهنگی . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (حامص ) فرسودگی و پارگی . (ناظم الاطباء). رَثاثَت . بِلاء. بِلی ̍. عتاقت . حالت و چگونگی کهنه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا): وَبَد؛
کهنگی غشاmembrane physical agingواژههای مصوب فرهنگستانتغییر خاصیت تراوایی غشا در طول زمان و براثر تغییرات ساختاری فیزیکی و شیمیایی
نخ نمافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپارچه یا فرشی که بر اثر کهنگی و فرسودگی پرزهایش رفته و تاروپودش ظاهر شده باشد.