کهجورلغتنامه دهخداکهجور. [ ] (اِ) اسم هندی خرماست . (فهرست مخزن الادویه ). به هندی اسم تمر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
کهورفرهنگ انتشارات معین(کَ) (اِ.) درختچه ای است از تیرة پروانه واران که دارای برخی گونه های درختی نیز می باشد. گل آذینش سنبله ای است و ساقه هایش خار دارند. در جنوب ایران (نرماشیر و بن
کجورلغتنامه دهخداکجور. [ ک َ ] (هندی ، اِ) نام دوایی است که آنرا زرن باد و اهل مکه عرق الکافور خوانند. گویند این لغت هندی است . (برهان ). اسم هندی زرنباد است . (تحفه ٔ حکیم مؤم
کجورلغتنامه دهخداکجور. [ ک ُ ] (اِخ ) اسم ولایتی است در اصطلاح جغرافیانویسان قدیم از تبرستان که شهر رویان قدیم بوده است تنکابن بدانجا و با نور که رستمدار باشد نزدیک . (از آنندرا