کندکینیلغتنامه دهخداکندکینی . [ ک َ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به کندکین است که از قرای سغد سمرقند می باشد. (الانساب سمعانی ). منسوب به کندکین است که از قرای دبوسیه از سغد سمرقند است و ا
کندکینلغتنامه دهخداکندکین . [ ک َ ] (اِخ ) از قرای سغد است که در نیم فرسخی دبوسیه واقع شده است . (از معجم البلدان ). از قرای دبوسیه از سغد سمرقند است . (از لباب الانساب ).
کندایجیلغتنامه دهخداکندایجی . [ ک ُ ی ِ ] (ص نسبی ) نسبت است مر کندایج را که قریه ای است به اصفهان . (لباب الانساب ) (الانساب سمعانی ).
کندبیانیلغتنامه دهخداکندبیانی . [ ک ُ ب َ ] (حامص مرکب ) کند بودن در بیان و تقریر. (فرهنگ فارسی معین ).
کندکینلغتنامه دهخداکندکین . [ ک َ ] (اِخ ) از قرای سغد است که در نیم فرسخی دبوسیه واقع شده است . (از معجم البلدان ). از قرای دبوسیه از سغد سمرقند است . (از لباب الانساب ).