کندرگویش اصفهانی تکیه ای: kondor طاری: kondor طامه ای: kondor طرقی: kondor کشه ای: kondor نطنزی: kondor
کندرلغتنامه دهخداکندر. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج است که در شهرستان تهران واقع است و 1340 تن سکنه دارد. مزرعه ٔ چبال جزء این ده است و امامزاده ای به نام طاهر عبداﷲ
کندرلغتنامه دهخداکندر. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد است که در شهرستان قزوین واقع است و 866 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کندرلغتنامه دهخداکندر. [ ک َ دَ ] (اِ) شهر و مدینه . (برهان ) (ناظم الاطباء). هر شهر عموماً. (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) : بیابان بی آب و کوه شکسته دوصد ره فزونست از شهر و ک
کندرولغتنامه دهخداکندرو. [ ک ُ ] (اِ) مصطکی . (برهان ) (رشیدی ) (جهانگیری ). کندر. (آنندراج ) (انجمن آرا). اسم هندی کندر است . (فهرست مخزن الادویه ) : به غلمه ٔ طبقات طبق زنان سر