کنتیلغتنامه دهخداکنتی . [ ک ُ تی ی ] (ع ص ) (از «ک ن ت ») درشت و کلان جثه توانا. کنتنی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد): «و قد کنت کنتیاً ف
استیرلینگلغتنامه دهخدااستیرلینگ . [ اِ ] (اِخ ) (کنتی ...) استیرلینگ شایر . سرزمینی است در وسط اسکاتلند و از سمت شمال به پرتشایر و از سوی شمال شرقی به کلاکمانان شایر و خلیج فرث از جا
پیکرینگلغتنامه دهخداپیکرینگ . [ ک ِ ] (اِخ ) شهرکی قدیم است در کنتی بورک از انگلستان در 12هزارگزی از شمال نیومالتون . (قاموس الاعلام ترکی ).
کنتنیلغتنامه دهخداکنتنی . [ ک ُ ت ُ ](ع ص ) (از «ک ن ت ») کنتی . درشت و کلان جثه توانا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کُنتی ّ شود. || (ص نسبی ) (از «ک ون ») پیرکلان .