کنارهگیری

مترادف

۱. اعتزال، اعتکاف، دوری، عزلت، کنارهجویی
۲. استعفا، تقاعد

جست‌وجوی دقیق

کنارهگیری

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اعتزال، اعتکاف، دوری، عزلت، کنارهجویی ۲. استعفا، تقاعد

جست‌وجوی هم‌آوا

كنارهگیرى كرد

دیکشنری فارسی به عربی

استقال

كنارهگیرى كردن

دیکشنری فارسی به عربی

استقالة

از كار كنارهگیرى كردن

دیکشنری فارسی به عربی

استقالة

كنارهگیرى گروهى (از كار)

دیکشنری فارسی به عربی

استقالة جماعيّة

از كار خود كنارهگیرى كرد

دیکشنری فارسی به عربی

استقال من وظيفته

جست‌وجوی متن

استقالة

دیکشنری عربی به فارسی

استعفا , واگذاري , کناره گيري , تفويض , تسليم , استعفا دادن , كنارهگيرى كردن , از كار كنارهگيرى كردن

استقال

دیکشنری عربی به فارسی

استعفا داد (كرد) , كنار رفت , كنارهگيرى كرد

تجنب

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. امساک، پرهیز، دوری، کنارهگیری ۲. دور شدن، دوری جستن، کنارهگیری کردن

استعفا

فرهنگ مترادف و متضاد

برکناریخواهی، بیکاری، کنارهگیری

استقال من وظيفته

دیکشنری عربی به فارسی

از كار خود استعفا داد , از كار خود كنارهگيرى كرد

درپیوند

بیشتر بدانید

کنارهگیری

مترادف

جست‌وجوی دقیق

کنارهگیری

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

كنارهگیرى كرد

دیکشنری فارسی به عربی

كنارهگیرى كردن

دیکشنری فارسی به عربی

از كار كنارهگیرى كردن

دیکشنری فارسی به عربی

كنارهگیرى گروهى (از كار)

دیکشنری فارسی به عربی

از كار خود كنارهگیرى كرد

دیکشنری فارسی به عربی

جست‌وجوی متن

استقالة

دیکشنری عربی به فارسی

استقال

دیکشنری عربی به فارسی

تجنب

فرهنگ مترادف و متضاد

استعفا

فرهنگ مترادف و متضاد

استقال من وظيفته

دیکشنری عربی به فارسی