کمیثللغتنامه دهخداکمیثل . [ ک َ م َ ث َ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصیر. (معجم متن اللغة).
کمیثرةلغتنامه دهخداکمیثرة. [ ک ُ م َ ث ِ رَ ] (ع اِمصغر) مصغر کمثری . (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). مصغر کمثری ، یعنی امرود کوچک . (ناظم الاطباء).
کمیثرةلغتنامه دهخداکمیثرة. [ ک ُ م َ ث ِ رَ ] (ع اِمصغر) مصغر کمثری . (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). مصغر کمثری ، یعنی امرود کوچک . (ناظم الاطباء).
کمیللغتنامه دهخداکمیل . [ ک ُ م َ ] (اِخ ) ابن زیاد نخعی . از اصحاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام . (ناظم الاطباء). ابن زیادبن نهیک النخعی ، تابعی و از ثقات اصحاب عل
کمیللغتنامه دهخداکمیل . [ ک ُ م َ ] (اِخ ) دعای ... نام دعائی از ادعیه ٔ مأثوره است منسوب به کمیل بن زیاد النخعی که گویند ازامیرالمؤمنین علی (ع ) فراگرفته است و آغاز می شود به
کمیللغتنامه دهخداکمیل . [ ک ُ م َ ] (ع اِ) از نامهای عرب است ، کمیلة بالتاء مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از اعلام است . (ناظم الاطباء).
کمیللغتنامه دهخداکمیل . [ک َ ] (ع ص ) تمام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد): رجل کمیل ؛ مرد کامل و تمام . (ناظم الاطباء).