کمسیونلغتنامه دهخداکمسیون . [ ک ُ سی ی ُ / ک ُ م ِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از کمیسیون فرانسوی . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کمیسیون شود.
راواواژهنامه آزادنام (سازمان زنان انقلابی افغانستان) که عمدتاً درشهر کویتۀ پاکستان درسالهای دهۀ هشتاد سدۀ بیست، توسط یک عده دختران وزنان مهاجرافغان، درپیروی از اندیشه های مارکسی
شرکتلغتنامه دهخداشرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء).