کمترةلغتنامه دهخداکمترة. [ ک َ ت َ رَ ] (ع مص ) دویدن کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پر کردن مشک را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ):
کمترةلغتنامه دهخداکمترة. [ ک ِ ت ِ رَ ] (ع اِمص ) رفتار مرد پهن سطبر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). راه رفتن مرد پهن و سطبر. (از اقرب الموارد).
دربندلغتنامه دهخدادربند. [ دَ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: در، باب + بند از بستن ). دروند. لغةً به معنی پانه ای (چوبکی ) که برای بستن درها بکار برند، معرب آن هم دربند و دروند (عامیانه )
رفتارلغتنامه دهخدارفتار. [ رَ ] (اِمص ) سلوک . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). حاصل بالمصدر رفتن . و مستانه ، شتاب آلود از صفات ، و موج از تشبیهات اوست و با لفظکردن مستعمل .
قاصردیکشنری عربی به فارسیکمتر , کوچکتر , پايين رتبه , خردسال , اصغر , شخص نابالغ , محزون , رشته فرعي , کهاد , صغري , در رشته ثانوي يا فرعي تحصيل کردن , کماد
اقلدیکشنری عربی به فارسیکمترين , کوچکترين , خردترين , اقل , کهتر , اصغر , کوچکتر , کمتر , پست تر , صغير