کاکانلغتنامه دهخداکاکان . (اِخ ) دهی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 15هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه سر راه مالرو و ساردوئیه به جیرفت واقع است . کوهستانی و سر
کماآنلغتنامه دهخداکماآن . [ ] (اِخ ) از جمله ٔ پانزده پاره دیهی بود ازاصفهان که در خلافت منصور بهم پیوست و محلتها را تشکیل داد و این محله ها را به نام آن دیه ها خواندند. (از مجمع
کمازانلغتنامه دهخداکمازان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان های پنجگانه ٔ شهرستان ملایر است . این دهستان در جنوب شرقی شهرستان واقع و محدود است از طرف شمال به دهستان حومه ، از جنوب به
جهل گروهزادpluralistic ignoranceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن اکثریت اعضای گروه قلباً باور یا هنجاری را کنار میگذارند ولی بهغلط میپندارند که اکثر اعضا کماکان بر آن باورند و درنتیجه عملاً با آن همراهی می
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) رازی . یکی از دو تن مقتدرترین نجبای ایران در زمان پادشاهی پیروز یزدگرد ساسانی . ایران سپاهبد و سپاهبد سواد در زمان پادشاهی قباد پسر پیروز. (فهرست
حجرالکحل الاسودلغتنامه دهخداحجرالکحل الاسود. [ ح َ ج َ رُل ْ ک ُ لَل ْ اَ وَ ] (ع اِ مرکب ) دمشقی گوید: و یسمی الاثمد، و هو من حجارة الرصاص ترابی غلبت علیه الکبریتیة. و انواعه اربعة منها ث
شاه محمودلغتنامه دهخداشاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر امیر مبارزالدین محمد و برادر شاه شجاع ازآل مظفر. وی در سال 764 هَ . ق . که از طرف برادر خودشاه شجاع حکومت ابرقو و اصفهان را داشت س
شاهپور مهرانلغتنامه دهخداشاهپور مهران . [ رِ م ِ ] (اِخ ) از سرداران و نجبای مقتدر ایران در عصر ساسانیان بود. کریستنسن می نویسد: مقتدرترین نجبای ایران در قرن پنجم میلادی دو تن بودند یکی