اصورلغتنامه دهخدااصور. [ اَص ْ وَ ] (ع ص ) کج . مایل . (از اقرب الموارد). کژ. (منتهی الارب )(آنندراج ). || ذوالصَّوَر، یعنی دارای میل . رجل اصور؛ ای مائل . کقوله : الی کل شخص فه
طبعلغتنامه دهخداطبع. [ طَ ] (ع اِ) سرشت که مردم بر آن آفریده شده . ج ، طباع . (منتهی الارب ). خوی . (دستور اللغة ادیب نطنزی ). طبیعت . (مهذب الاسماء). آخشیج . (فرهنگ خطی اسدی م