کلیشان لولغتنامه دهخداکلیشان لو. [ ] (اِخ ) از ایلهای اطراف خلخال و مرکب از 200 خانوار است . ییلاق و قشلاق ندارند و زارع هستند. (از جغرافیای سیاسی ایران ص 108).
لولاک کسلیانلغتنامه دهخدالولاک کسلیان . [ ل َ ک َس ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسلیان بخش سوادکوه شهرستان شاهی . واقع در ده هزارگزی خاوری زیرآب . کوهستانی ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دار
پرتستانیلغتنامه دهخداپرتستانی . [ رُ ت ِ ] (ص ، اِ) مجموعه ٔ عقاید مذهبیه منتخبه از اصلاحات دینی مائه شانزدهم میلادی . فرقی که این اصلاحات را پدید آوردند کاتولیکانی بودند که از کنیس
هارله دوشامپ والونلغتنامه دهخداهارله دوشامپ والون . [ ل ِ دُ لُن ْ ] (اِخ ) آرشاوک پاریس که به سال 1625 م . در پاریس متولد شد وبه سال 1695 م . در کنفلان درگذشت . از 1650 کشیش ژومیژ بود، و در
خماهنلغتنامه دهخداخماهن . [ خ ُ هََ ] (اِ) خماهان . رجوع به خماهان شود. حجر حدیدی . صندل حدیدی . حجرالدم . شادنه . شاذنج . عدسیه . (یادداشت بخطمؤلف ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن
پالانلغتنامه دهخداپالان . (نف ، ق )نعت فاعلی از پالودن . در حال پالودن . || (اِ) زین کاه آکنده ٔ خر، الاغ و استر و اسب پالانی . پشماکندی که به پشت ستور نهند. پشماگند. کوُر. اِکاف
رفرملغتنامه دهخدارفرم . [ رِ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) تغییر اوضاع و تشکیلات بنگاه ، اداره ، شهر، کشور، مذهب و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). اصلاحات . || رفرم یا رفرماسیون ، اصلاح دین