کلچیچهلغتنامه دهخداکلچیچه . [ ک َ / ک ِ چ َ / چ ِ ] (اِ) مخفف کلکلیچه است که به معنی غلغلیچه باشد و آن کف پای خاریدن و جنبانیدن انگشتان باشد در زیر بغل مردم تا به خنده افتند. (برهان ) (آنندراج ). غلغلیچه و حالت خنده ای که از خا
گاوcattleواژههای مصوب فرهنگستانپستاندار نشخوارکننده و بزرگپیکر و شکافتهسمی که به خانوادۀ گاویان تعلق دارد
حفاظ گلهروcattle guardواژههای مصوب فرهنگستاننردۀ چوبی یا فلزی که در نزدیکی گذرگاه گله به ریلبند/ تراورس نصب میشود
مخاطب تماسcalled partyواژههای مصوب فرهنگستانفردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
پوستۀ آهکیcalcareous crust, cale-crustواژههای مصوب فرهنگستانافق سختشدۀ خاک که با کلسیمکربنات سیمانی شده است
واگن احشامcattle wagon, stock carواژههای مصوب فرهنگستاننوعی واگن مسقف با دیوارههای مشبک برای حمل دام
کلکلیچهلغتنامه دهخداکلکلیچه . [ ک َ ک ِ چ َ / چ ِ ] (اِ) غلغلیچه . (ناظم الاطباء). کلچیچه . غلغلیچه . (فرهنگ فارسی معین ذیل کلچیچه ). و رجوع به کلچیچه و غلغلیچه شود.