کلینیکلغتنامه دهخداکلینیک . [ کْلی / ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) مطب . محکمه . (فرهنگ فارسی معین ). || درمانگاه . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) بالینی : امراض کلینیک (بیماریهای بالینی ).
کلینیکفرهنگ انتشارات معین(کِ) [ فر. ] 1 - (اِ.) ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی - درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه
کلینیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. درمانگاه۲. محلی دارای تجهیزات در یک رشتۀ خاص برای درمان بیماران مربوط به آن رشته.۳. بیمارستانی که در آن دانشجویان پزشکی تحت آموزش بالینی قرار میگیرند.
کلاسيکيدیکشنری عربی به فارسیمطابق بهترين نمونه , ادبيات باستاني يونان و روم , باستاني , مربوط به نويسندگان قديم لا تين ويونان , رده اي , کلا سيک
کَفَيْنَاکَفرهنگ واژگان قرآناز تو دفع کرديم - از تو باز داشتيم - از تو کوتاه مي کنيم(کلمه کف به معناي کف دست آدمي است که آن را باز و بسته ميکند ، و معناي کففته اين است که من او را با کف دس