کلونجیلغتنامه دهخداکلونجی . [ ] (اِ) به هندی شونیز است ، به فارسی سیاهدانه نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
کلوجیدنلغتنامه دهخداکلوجیدن . [ ک ُ دَ ] (مص ) خاییدن و چاویدن . (آنندراج ). کلوچیدن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلوچیدن شود.
کلاونجیلغتنامه دهخداکلاونجی . [ ] (اِ) اسم هندی شونیز است . (تحفه حکیم مؤمن ). کلونجی . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به شونیز در همین لغت نامه شود.
کلنجینلغتنامه دهخداکلنجین . [ ک ُل ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان خرقان شرقی بخش آوج از شهرستان قزوین و در 24 هزارگزی خاور آوج واقع است .محلی کوهستانی و سردسیر است و 3703 سکنه دارد
شنیزلغتنامه دهخداشنیز. [ ش ِ ] (معرب ، اِ) سیاه دانه که به هندی کلونجی است و در آن لغات است : شونیز و شؤنیز و شهنیز. فارسی الاصل است . (منتهی الارب ). شونیز و شینیز سیاه دانه ا
حبةالمبارکةلغتنامه دهخداحبةالمبارکة. [ ح َب ْ ب َتُل ْ م ُ رَ ک َ ] (ع اِ مرکب ) شونیز. بشمة. سویداء. کلونجی . سیاه تخمه . سیاه دانه . حبةالبراکة. غَرفج . خونجک . بوغنج . حبةالسوداء .
کلاونجیلغتنامه دهخداکلاونجی . [ ] (اِ) اسم هندی شونیز است . (تحفه حکیم مؤمن ). کلونجی . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به شونیز در همین لغت نامه شود.
حبةالسوداءلغتنامه دهخداحبةالسوداء. [ ح َب ْ ب َ تُس ْ س َ ] (ع اِ مرکب ) شونیز. نانخواه . شینیز. شونوز. شهنیز. حبةالمبارکة. کبودان . کِرنج . سویداء. کلونجی .(فهرست مخزن الادویه ). سیا
سوداءلغتنامه دهخداسوداء. [ س َ ] (ع اِ) میانه ٔ دل . (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). || (ص ) زشت . (منتهی الارب ): کلمت فلانا فما رد علی سوداء لابیضاء؛ با فلان سخن گفتم و جواب مرا