کلوبلغتنامه دهخداکلوب . [ ک ُل ْ لو ] (ع اِ) انبر آهنگرکه بدان آهن گرم رامی گیرند. (غیاث ). ماشه . انبر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کَلّوب شود.
کلوبلغتنامه دهخداکلوب . [ ک َل ْ لو ] (ع اِ) مهماز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). مهمیز. (ناظم الاطباء). || اره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || انگ
کلوبلغتنامه دهخداکلوب . [ ک ُ ] (اِ) بمعنی کالبد و قالب باشد. (برهان ) (آنندراج ). شکل و قالب و کالبد. (ناظم الاطباء). مصحف و مبدل کالبد (قالب ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کلوبندهلغتنامه دهخداکلوبنده . [ ک ُ ب َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) مهتر غلامان را گویند و به این معنی با کاف فارسی هم بنظر آمده است . (برهان ). مهتر و بزرگ غلامان باشد و آن را به حذف با،
ژکه کلوبلغتنامه دهخداژکه کلوب . [ ژُ ک ِ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) کلمه ای است انگلیسی و دخیل در زبان فرانسه بمعنی کانون و محل اجتماع سوارکاران . و آن در آغاز جمعیتی بود که بسال 18