کلنل محمدتقی خانلغتنامه دهخداکلنل محمدتقی خان . [ ک ُ ل ُ ن ِ م ُ ح َ م م َ ت َ ] (اِخ ) رجوع به محمدتقی خان پسیان شود.
کلنللغتنامه دهخداکلنل . [ ک ُ ل ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) کلونل . صاحب منصبی که بریک هنگ فرماندهی کند. سرهنگ . (فرهنگ فارسی معین ).
باغ خونیلغتنامه دهخداباغ خونی . [ غ ِ ] (اِخ ) باغی مشهور در مشهد که دیر زمانی قنسولخانه ٔ دولت اتحاد جماهیر شوروی در آن بود. و در زمان مرحوم کلنل محمدتقی خان ، عارف قزوینی در آنجا
کلنللغتنامه دهخداکلنل . [ ک ُ ل ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) کلونل . صاحب منصبی که بریک هنگ فرماندهی کند. سرهنگ . (فرهنگ فارسی معین ).
کولونللغتنامه دهخداکولونل . [ ک ُ ل ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) سرهنگ یک فوج از سپاه . (ناظم الاطباء). کلنل . و رجوع به کلنل شود.
پرتهلغتنامه دهخداپرته . [ رُ ت ِ ] (اِخ ) الکساندر پل . نقاش فرانسوی ، متولد و متوفی بپاریس (1826-1890م .). او درابتدا مستخدم پست بود و از 1853 تا 1855 بمطالعه و تحصیل پرداخت .
الایلغتنامه دهخداالای . [ اَ ] (ترکی ، اِ) اسباب . تشریفات . شکوه . (دزی ).- الای جاوش ؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است . (دزی ).- الای مدافع ؛ زد و خورد