کلمةدیکشنری عربی به فارسیکلمه , لغت , لفظ , گفتار , واژه , سخن , حرف , عبارت , پيغام , خبر , قول , عهد , فرمان , لغات رابکار بردن , بالغات بيان کردن
غازی سمرقندیلغتنامه دهخداغازی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) امیر دولتشاه بن علاءالدولة بختیشاه الغازی السمرقندی . مؤلف کتاب تذکرة الشعراء معروف به تذکره ٔ دولتشاه که در سال 892
کَيْداًفرهنگ واژگان قرآننقشه کشيدني نا گفتني (کلمه کيد به معناي نوعي حيله زدن است که گاهي ناپسند و گاهي پسنديده است گرچه استعمالش در موارد ناپسند بيشتر است )
يَنطِقُونَفرهنگ واژگان قرآنسخن می گویند ("کَانُواْ يَنطِقُونَ " : سخن می گفتند .کلمه منطق و نيز کلمه نطق هر دو به معناي صوت يا صوتهاي متعارفي است که از حروفي تشکيل يافته و طبق قرارداد واض
ارواعلغتنامه دهخداارواع . [ اِرْ ] (ع مص ) کلمه ٔ زجر گفتن گوسفندان را: اُروِع َ بالغنم ؛ لَعاً لَعاً گفته شد گوسپند را و آن کلمه ٔ زجر است مر گوسپندان را.
زیملغتنامه دهخدازیم . [ زَ ] (ع مص ) گفتن کلمه ای و به همان کلمه ساکت گردانیدن کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || یقال : لاازیم مکانی ؛ یعنی نخوا