کلمةلغتنامه دهخداکلمة. [ ک َ ل ِ م َ ] (ع اِ) یک سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن . لفظ. کلام . (ناظم الاطباء). کَلمَه . (اقرب الموارد). سخن . یک سخن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سخن . گفتار. (ترجمان القرآن ص 82).- الکلمةالباقیة</sp
کلمةلغتنامه دهخداکلمة. [ ک ِ ل َ م َ ] (ع اِ) سخن و لفظ و کلمه و کلام . (ناظم الاطباء). ج ، کِلَم . (ناظم الاطباء).
کلمةلغتنامه دهخداکلمة. [ ک ِ م َ ] (ع اِ) سخن . لفظ. کَلِمَه . ج ، کلمات . (ناظم الاطباء). کَلِمَه . (منتهی الارب ). و رجوع به کَلِمَه شود.
کلمةدیکشنری عربی به فارسیکلمه , لغت , لفظ , گفتار , واژه , سخن , حرف , عبارت , پيغام , خبر , قول , عهد , فرمان , لغات رابکار بردن , بالغات بيان کردن
کلمحلغتنامه دهخداکلمح . [ ک ِ م ِ ] (ع اِ) خاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). خاک و گرد و غبار. (ناظم الاطباء).
کلیمهلغتنامه دهخداکلیمه . [ ک َ م َ / م ِ ] (اِ) لانه ٔ دَد. کنام : خرس کلیمه ؛ لانه ٔ خرس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
قلمچهلغتنامه دهخداقلمچه . [ ق َ ل َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) شاخچه ٔ درخت که در زمین می نشانند. (آنندراج ) : بهار خامه ٔ من سبز کرد عالم راقلمچه ٔ چمن روزگار کلک من است . مفید بلخی (از آنندراج ).و رجو
قلمهلغتنامه دهخداقلمه . [ ق َ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین ، واقع در23هزارگزی شمال سرپل ذهاب و 3هزارگزی شمال باختر راه فرعی باویسی . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری مالاریای
کلمةاللـهفرهنگ فارسی عمید۱. کلمۀ خدا.۲. از القاب حضرت مسیح. Δ زیرا گفتهاند در گهواره تکلم کرد. بعضی گفتهاند چون به محض کلمۀ «کن» وجود یافته.
کلمةاللـهفرهنگ فارسی عمید۱. کلمۀ خدا.۲. از القاب حضرت مسیح. Δ زیرا گفتهاند در گهواره تکلم کرد. بعضی گفتهاند چون به محض کلمۀ «کن» وجود یافته.
نافذالکلمةلغتنامه دهخدانافذالکلمة. [ ف ِ ذُل ْ ک َ ل ِ م َ ] (ع ص مرکب ) نافذالقول . که سخن وی درگیرنده است و مؤثر.