کلرزنی تا نقطۀ شکستbreakpoint chlorination, breakthrough chlorinationواژههای مصوب فرهنگستانافزودن کلر به آب یا فاضلاب تا دستیابی به شرایط گندزدایی مطلوب
کارزنیلغتنامه دهخداکارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن موسی بن رجاء. وی از پدرش ابوجعفر محمدبن موسی روایت کرد و فرزندش محمدبن احمدبن محمد از او روایت دارد. (از معجم ال
کارزنیلغتنامه دهخداکارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن موسی بن رجاء. وی از پدر خود احمدبن محمدبن موسی بن رجاء و از جدش ابوجعفر محمدبن موسی بن رجاء روایت کرد و ا
حوضچۀ تماس کلرchlorine contact chamberواژههای مصوب فرهنگستانواحدی از تصفیهخانه که در آن آب یا فاضلاب را با کلر گندزدایی میکنند متـ . حوضچۀ کلرزنی
کارزنیلغتنامه دهخداکارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن موسی بن رجاء. وی از پدرش ابوجعفر محمدبن موسی روایت کرد و فرزندش محمدبن احمدبن محمد از او روایت دارد. (از معجم ال
کارزنیلغتنامه دهخداکارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن موسی بن رجاء. وی از پدر خود احمدبن محمدبن موسی بن رجاء و از جدش ابوجعفر محمدبن موسی بن رجاء روایت کرد و ا