کلرالغتنامه دهخداکلرا. [ کْل ُ / ک ُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح پزشکی ، وبا. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به وبا شود.
کلرالغتنامه دهخداکلرا. [ کْل ُ / ک ُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح پزشکی ، وبا. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به وبا شود.
الکل متیلیکلغتنامه دهخداالکل متیلیک . [ اَ ک ُ م ِ ] (ترکیب وصفی ) الکل متیلیک یا متانل OH-CH3 از متان مشتق میشود. در عده ٔ بسیاری از اترهای طبیعی وجود دارد (گایاکول وانیلین ) که در آن
وبافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بیماری عفونی واگیردار با علائمی چون اسهال و استفراغ شدید، کند شدن نبض، و دردهای عضلانی که معمولاً از طریق آب و سبزیجات آلوده سرایت میکند؛ کلرا.۲. [قدیمی] هر
وبالغتنامه دهخداوبا. [ وَ ] (ع اِ) بیماری عام که آن را مرگامرگی گویند. (دهار) (صراح ) (کشاف اصطلاحات الفنون ). مرگ عام که به سبب فساد هوا به هم رسد. (آنندراج ). پزشکان گفته اند
کللغتنامه دهخداکل . [ ک َ ] (ص ) کچل . یعنی شخصی که سر او زخم یا جای زخم داشته باشد و موی نداشته باشد و به عربی اقرع خوانند. (برهان ). کچل را گویند یعنی کسی که سر او مو نداشته