لغتنامه دهخدا
کلتة. [ ک ُ ل َ ت َ ] (ع ص ) فرس فلتة و کلتة، اسب که فراهم آمده و جمع شده تا برجهد. (منتهی الارب ). فرس فلتة و کلتة؛ اسب فراهم آمده و دست و پای خود را جمعکرده تا برجهد. (ناظم الاطباء). فرس فلتة و کلتة، اسبی که خود را جمع کرده می جهد و بدان سبب آن را نتوان دریافت . (از اقرب ال