کلاک سائیسلغتنامه دهخداکلاک سائیس . [ ک ُ ] (اِخ ) پسر سوم تارگی تای نخستین نیای سکاها که بعد از پدر به سلطنت رسید. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 581 شود.
فراعنهلغتنامه دهخدافراعنه . [ ف َ ع ِ ن َ ] (اِخ ) ج ِ فرعون . (منتهی الارب ). و فرعون نامی است که بر پادشاهان مصر قدیم اطلاق شده است . (المنجد). سلاطین قدیم مصر فرعون لقب داشتند.
باروتلغتنامه دهخداباروت . (اِ)بارود. یَمسو. (برهان ). بارو. (در کلام قدما و اکابردیده نشده و مستحدث است ). (رشیدی ). شوره . دارو. (اسدی ). اَشوش . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). مل
سودنلغتنامه دهخداسودن . [ دَ ] (مص ) هندی باستان ریشه ٔ «چا» (تیز کردن )، کردی «سوئین » و «سون » (ساییدن ، تیز کردن )، پهلوی «سوتن » . ساییدن . کوبیدن . صلایه کردن . فروکردن . ر
شنیدنلغتنامه دهخداشنیدن . [ ش َ / ش ِ دَ ] (مص ) شنفتن . شنودن . نیوشیدن . استماع . گوش کردن . گوش دادن . گوش داشتن . (یادداشت مؤلف ). سماع . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ) (تا
خشتلغتنامه دهخداخشت . [ خ ِ ] (اِ) آجر خام و ناپخته . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). پاره ای گل که آن را در قالبی ریزند و چون شکل قالب بخود گرفت قالب را از آن خارج کنند وسپ