کلاورلغتنامه دهخداکلاور. [ ک َ وَ ] (اِ) بمعنی کلاو است که وزق باشد. (برهان ). غوک و وزغ . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کشاورزگویش اصفهانی تکیه ای: kešâvarz طاری: raɂyat / ra:yat طامه ای: raɂyat / ra:yat طرقی: raɂyat / ra:yat کشه ای: raɂyat / ra:yat نطنزی: raɂyat / ra:yat
ژبلغتنامه دهخداژب . [ ژِ ] (اِخ ) ریچارد کلاورهوز. نام دانشمند انگلیسی عالم زبان و ادبیات یونان (1841 - 1905 م .).
کلاولغتنامه دهخداکلاو. [ ک َ ] (اِ) وزق و غوک را گویند.(برهان ). کلاور، کلاوو، و کلاوه بمعنی وزغ و غوک است . (آنندراج ) (از انجمن آرا). اسم فارسی ضفدع است که آن را کلا، کلاود، ک
غوکلغتنامه دهخداغوک . (اِ) جانوری است که در آب و زمین نمناک میماند، بعربی ضِفدِع (ضَفدَع ) گویند. (آنندراج ). حیوان کوچکی ذوالحیاتین که وزغ و چغر وچغز نیز گویند و به ترکی قرباغ
کلالغتنامه دهخداکلا. [ ک َ ] (پسوند) به پارسی و تبری ، قریه و دیه و محله را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در بعض اسامی امکنه ٔ گیلان و مازندران این کلمه به آخر می پیوندد،