کلانهلغتنامه دهخداکلانه . [ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) کلانه ٔ آهنگر. آتشدان آهنگر. کوره ٔ آهنگر. تنور آهنگر. (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
اصغرآبادلغتنامه دهخدااصغرآباد. [ اَ غ َ ] (اِخ ) مزرعه ای است از بلوک کلانه ٔ دهستان مرکزی بخش میامی شهرستان شاهرود واقع در 32 هزارگزی شمال خاوری میامی که 37 تن سکنه دارد. (از فرهنگ
معظماتلغتنامه دهخدامعظمات . [ م ُ ظَ ] (ع ص ، اِ) کلانها. (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ معظمة، تأنیث مُعظَم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معظم شود.- معظمات امور ؛ کارهای مهم
کانی کبودلغتنامه دهخداکانی کبود. [ ک َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج واقع در 16هزارگزی جنوب باختری دیواندره و 4هزارگزی جنوب باختری کلانه . ناحیه ای
لمسکلغتنامه دهخدالمسک . [ ل َ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان ، واقع در8هزارگزی باختری گرگان و 8هزارگزی باختری گرگان و 2هزارگزی راه شوسه گرگان به بن
کورهلغتنامه دهخداکوره . [ رَ / رِ ] (اِ) آتشگاه آهنگری و مسگری . (برهان ). به معنی آتشدان زرگر و آهنگر و امثال آنها. (آنندراج ).آتشگاه آهنگری و مسگری و زرگری و جز آن . (ناظم الا