کلامیلغتنامه دهخداکلامی . [ ک َ ] (اِخ ) صاحب مجمع الخواص کلامی را شخصی سلیم شمرده و در بین راه اصفهان به ابرقو با وی آشنا شده و این رباعی را که خود شاعر نوشته به وی داده نقل کرد
کلامیلغتنامه دهخداکلامی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به علم کلام و علم کلام عبارت از معرفت عقاید است به ادله ٔ عقلیه مؤید به نقل . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به کلام شود.- مذهب کلامی
کلامیفرهنگ انتشارات معین(کَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به کلام . 2 - متکلم ، کسی که با استدلال به شناخت الهی می پردازد.
خوش کلامیلغتنامه دهخداخوش کلامی . [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ ] (حامص مرکب ) خوش سخنی . خوش گفتاری . خوب گفتاری . مقابل بدکلامی .
شیرین کلامیلغتنامه دهخداشیرین کلامی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت شیرین کلام . شیرین سخنی . شیرینی کلام و بیان . (از یادداشت مؤلف ) : در مقام شیرین گفتاری و شیرین کلامی درآیند. (ت