کلاسيکيدیکشنری عربی به فارسیمطابق بهترين نمونه , ادبيات باستاني يونان و روم , باستاني , مربوط به نويسندگان قديم لا تين ويونان , رده اي , کلا سيک
کلاسیکلغتنامه دهخداکلاسیک . [ کْلا / ک ِ ] (فرانسوی ، ص ) آنچه در کلاسها بکار رود. کلاسی . درسی ، کتاب کلاسیک . (فرهنگ فارسی معین ). || آنچه مربوط بدوره ٔ یونان و روم قدیم یا مؤلفان بزرگ قرن 17 میلادی است : زبانهای کلاسیک ، تئ
کلاشکلغتنامه دهخداکلاشک . [ ک َ ش َ ] (اِ) بمعنی کلاسنگ است که فلاخن باشد. (برهان ). فلاخن . (ناظم الاطباء). مصحف کلاسنگ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
کلاشکهلغتنامه دهخداکلاشکه . [ ک َ ش َ ک ِ / ک ِ ] (اِ) قلابی را گویند که چیزها با آن از چاه برآرند. (برهان ). کلاژکه . (حاشیه ٔ برهان چ معین .) چنگکی است که بدان چیزهای افتاده به چاه را درآورند. و جائی آویخته چیزها بدان آویزند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رج
کلاسیکفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم: نمایشنامهٴ کلاسیک.۲. ویژگی آثار ادبی و هنری دورانهای گذشته: ادبیات کلاسیک.۳. ویژگی هر آن چه به مدرسه و دانشگاه مربوط است؛ درسی.