کلاته جعفرآبادلغتنامه دهخداکلاته جعفرآباد. [ ک َ ت ِ ج َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . محلی جلگه ای و معتدل است و سکنه ٔ آن 278 تن . آب آنجا از قنات و مح
کلاتهلغتنامه دهخداکلاته . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (اِ) قلعه یا دهی کوچک که بربلندی ساخته باشند. (برهان ) (غیاث ). دیهای کوچک . (صحاح الفرس ). هر شهر و حصار که بربالای کوه و پشته ٔ بلند
کلاتهلغتنامه دهخداکلاته . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین از استان تهران . محلی جلگه و معتدل است . 335 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات ، ص
کلاتهلغتنامه دهخداکلاته . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد. محلی کوهستانی و سردسیر است و 137 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاتهلغتنامه دهخداکلاته . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ بخش فدیشه شهرستان نیشابور. محلی جلگه و معتدل است ، سکنه آن 227 تن ، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، شغل اه
کلاته علی زینللغتنامه دهخداکلاته علی زینل .[ ک َ ت َ ع َ زِ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . محلی جلگه ای و معتدل است . سکنه 156 تن . آب آنجا از چشمه ، م
کلاته میرزا رجبلغتنامه دهخداکلاته میرزا رجب . [ ک َ ت ِ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع و 323 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
چاردهلغتنامه دهخداچارده . [ دِه ْ ] (اِخ ) در چند ولایت واقع است در ملک هزار جریب قریب بدامغان چون بر پشته ٔ کوه قلعه ای دارد و قلعه ٔ بالای کوه را کلات و کلاته گویند به چارده کل
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیان . قفطی آرد: جابربن حیان الصوفی الکوفی از متقدمین در علوم طبیعی است و بخصوص در علم کیمیا ماهر بودو تألیفات بسیار و مصنفات مشهوری د