کلااولغتنامه دهخداکلااو. [ ک َ / ک ُ ] (اِ) وزق و غوک . (برهان ) (آنندراج ). وزغ و غوک . (ناظم الاطباء).
کلاوه ٔ چرخلغتنامه دهخداکلاوه ٔ چرخ . [ ک َ وَ / وِ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منطقة البروج . (ناظم الاطباء). بمعنی کمربند چرخ که عربان منطقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). || کن
کلالغتنامه دهخداکلا. [ ک َ ] (اِ) وزغ . غوک . (ناظم الاطباء). وزق و غوک . (برهان ). اسم فارسی ضفدع . (فهرست مخزن الادویه ). وزغ که آن را بگ نیز گویند و غوک نیز خوانند. (انجمن آ
کلاولغتنامه دهخداکلاو. [ ک َ ] (اِ) وزق و غوک را گویند.(برهان ). کلاور، کلاوو، و کلاوه بمعنی وزغ و غوک است . (آنندراج ) (از انجمن آرا). اسم فارسی ضفدع است که آن را کلا، کلاود، ک
غوکلغتنامه دهخداغوک . (اِ) جانوری است که در آب و زمین نمناک میماند، بعربی ضِفدِع (ضَفدَع ) گویند. (آنندراج ). حیوان کوچکی ذوالحیاتین که وزغ و چغر وچغز نیز گویند و به ترکی قرباغ