کفرانلغتنامه دهخداکفران . [ ک ُ ] (ع مص ) ناگرویدن . (منتهی الارب ) (دهار). || ناگرویدگی : بدین دولت جهان خالی شد از کفران و از بدعت بدین دولت خلیفه باز گسترده ست شادروان فرخی .
کفرانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ناسپاسی کردن؛ نیکیهای کسی را نادیده گرفتن.۲. [قدیمی] بیدینی؛ بیایمانی.
کَفَرَفرهنگ واژگان قرآنکفر ورزيد-کفران کرد- ناسپاسي کرد - خداي تعالي ونعمتهاي اورا انکارکرد -به دستورات الهي عمل نکرد(کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَل