26 فرهنگ

138 مدخل


کفته

kafte

ترکیده؛ شکافته‌شده؛ از‌هم‌باز‌شده:◻︎ کفیدش دل از غم چو یک کفته‌نار / کفیده شود سنگ تیمارخوار (رودکی۱: ۸۰).