کَفَّارَةُفرهنگ واژگان قرآنآنچه باعث مي شود گناه ناديده گرفته شود و بخشيده شود - پوشاننده -کفّاره (ازکلمه کفر به معناي پوشاندن است)
کفارهلغتنامه دهخداکفاره . [ ک َف ْفا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) کفارت . کفارة : کفاره ٔ شرابخوریهای بی حساب هشیار در میانه ٔ مستان نشستن است . صائب .صد کعبه خلیل گو بنا کن کفاره ٔ بت
ایلاءلغتنامه دهخداایلاء. (ع مص ) (از «ول ی ») نزدیک نمودن . (منتهی الارب ). نزدیک گرداندن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). نزدیک کردن و نزدیک شدن .(آنندراج ). || دادن . (
ابوحنیفهلغتنامه دهخداابوحنیفه . [ اَ ح َ ف َ ] (اِخ ) نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه یا نعمان بن ثابت بن نعمان بن مرزبان یا طاوس بن هرمز، امام فقیه کوفی مولی تیم اﷲبن ثعلبه . ابن الند
ارد اوللغتنامه دهخداارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی 56 و برخی 55 ق . م .
کفاءةلغتنامه دهخداکفاءة. [ ک َ ءَ ] (ع مص ) همتا و مانند شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). همتا گشتن و مانند شدن . (ناظم الاطباء). حالتی که در آن چیزی با چیزی دیگر برابر و مساوی ب
هرکارهفرهنگ انتشارات معین(هَ رِ) 1 - (صِ مر.) همه کاره ، کسی که به هر کاری دست بزند. 2 - پیک ، قاصد. 3 - جاسوس . 4 - (اِمر.) دیگ .